انتخاب جزء لاینفک زندگى فردى و اجتماعى
آدمى را ظرفیتها و قوه هایى است که هویت و جوهره وجودى او را مى نمایاند، قوه وهم و خیال، قوه خشم و غضب، قوه غریزه و شهوت و از جهتى نیز قوه عقل و ادراک، قوه اختیار و انتخاب و در نهایت قوه اراده و تصمیم؛ بعضى از این قوا با نباتات و حیوانات مشترک و بعضى ممیزى آدمى با دیگر موجودات به شمار مى آیند و لذا اهل نظر، قواى درونى انسان را به سه بعد اساسى نباتى، عاقله و ملهمه تقسیم مى نمایند که بحث آن در جاى خود قابل پیگیرى است اما آنچه در این مقال به اقتضاى شرایط و به بهانه آزمون فوق العاده مهم انتخابات، مدنظر نگارنده مى باشد، عنصر انتخاب و اختیار است که اُس اساس حیات و زندگى بشر تلقى مى گردد چه آنکه لحظه لحظه زندگى فردى و اجتماعى آدمى، خواسته و ناخواسته تحت تأثیر انتخابهاى ریز و درشت قرار دارد، منتهى به دلیل روزمرگى و عادت، کمتر و یا اصلاً به چشم نمى آید.
تنها چند مصداق سرنوشت ساز و حساس همچون انتخاب شریک زندگى (همسر) و یا انتخاب رشته تحصیلى و یا انتخاب شغل، آنهم اگر با مطالعه و تحقیق و نگاه همه جانبه صورت بپذیرد، تا حدودى به نظر مى آید. هر انتخابى اگر بخواهد توأم با صلاح و موفقیت و رشد باشد و آدمى را به مقصود و مقصد برساند لامحاله باید از مؤلفه زیربنایى و اساسى معرفت و شناخت بهره مند باشد و لذا خداى منان قبل از قوه اختیار و انتخاب، انسان را از ظرفیت و قوه «عقل» یعنى قدرت تعقل و تفکر که پشتوانهاى براى علم و آگاهى و معرفت و بصیرت است، برخوردار ساخت. نعمت عقل، لطف و کرامتى است از ناحیه حق تعالى که در صورت سلامت و پویایى، استعدادهاى آدمى را شکوفا و زمینه هاى رشد و تعالى و پیشرفت را در حیات و زندگى بشر مهیا مى سازد البته به شرط آنکه جمیع انتخابها و بایدها و نبایدهاى انگیزشى و رفتارى و عملى انسان متأثر از آن باشد، چنانکه امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «العقلُ ما عُبِد به الرحمن و اکتُسِب به الجنان»
(اصول کافی، ج 1، ص11)
معمولاً انتخابهاى مبتنى بر آگاهى و علم و بصیرت، اگر آدمى را به مقصود و مقصدش نرساند حداقل به منزله تجربهاى ارزشمند براى ادامه راه محسوب مى گردد.
چه بسیار رشد و پیشرفتها، امنیت و عدالتها، سربلندى و عزتها که از مجرای انتخابهاى صحیح و به جا و به موقع، متوجه حیات فردى و اجتماعى گردیده است و نیز چه بسیار ناکامى ها و شکستها و خسارتهاى مادى و معنوى غیرقابل جبران که بر اثر انتخابهاى احساسى و به دور از تعقل و بصیرت و آگاهى، گریبان بشر را گرفته است و حیات و زندگى وى را دچار چالش و یأس و ناامیدى و بن بست نموده است!
البته عنصر انتخاب و اختیار پیش مقدمه تصمیم و اراده است و در حوزه اراده و تصمیم است که اقدام و اجرا و عمل، شکل گرفته و رفتار آدمى عینیت و ظهور مى یابد و به دنبال آن به تناسب اهمیتش آثار و عوارض خوب و یا بدش آشکار مى شود اما آنچه نباید هرگز فراموش نمود، نقش قوه اختیار و انتخاب است که سرنوشت را رقم مىزند چه آنکه خداى متعال نیز فرمود: «فالهمها فجورها و تقویها قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها» (سوره شمس، آیات 10 - 8)
و لذا آدمى چه معتقد به قیامت باشد و چه نباشد، در قبال رفتارها و عمل خویش که بازخورد انتخابهاى وى مى باشد، مسؤول و پاسخگو خواهد بود.
حال در حوزه حیات اجتماعى، به ویژه نهادهاى حاکمیتى و حکومتى که به نحوى به رأى و دخالت مستقیم توده هاى مردم و اراده ملى، همچون مجلس خبرگان رهبرى و مجلس شوراى اسلامى وابسته مى باشد، باید توجه داشت که در نظام اسلامى و حکومت برآمده از انقلاب مردمى ایران، علاوه بر اهمیت دمکراسى و جمهوریت که ناظر بر کانون قدرت یعنى اراده و عِرق ملى و حضور در صحنه آحاد مردم است، به لحاظ مبتنى بودن بر شریعت و دین، از ویژگى معنوى و قداست خاصی نیز برخوردار مى باشد و لذا مردم مسلمان و غیرتمند ایران نسبت به نهادهاى اجتماعى، نه فقط حساسیت ملی داشته بلکه از احساس مسئولیت و تعصب و غیرت دینی نیز برخوردار میباشند. روى این اصل، نه تنها حضور در صحنه ها و پای صندوقهای رأی بلکه نسبت به انتخابهاى خود نیز حساسیت ویژهاى اعمال مىنمایند.
اینکه چه کسى و با چه ویژگیها و تجربه و تخصص و نیز با چه میزان تعهد نسبت به آرمانهاى ملى و انقلابى و دینى وارد خانه ملت و حریم قانونگذارى مى شود و یا چه شخصیت عالم و مجتهدى با چه شرایط و ویژگیها و چه میزان پایبندى بر حمایت و تقویت رهبرى نظام وارد مجلس خبرگان رهبرى مى شود، برایش بسیار مهم است. از اینروى با وسواس و دقت و بررسى لازم به استقبال انتخابات مى رود تا انتخابى مسئولانه و آگاهانه داشته باشد.
در نگاهى هرچند گذرا و کوتاه، متناسب با شرایط زمان، مجلسین خبرگان و شوراى اسلامى آینده را می توان اینگونه آرزو کرد:
مجلس شوراى اسلامى، مجلسی سرزنده و پویا، مسلط بر ضرورتها و نیازهاى داخل و شرایط و اوضاع منطقه و جهان اسلام و پایبند بر دیپلماسى فعال بر مبناى عزت، حکمت، مصلحت و بهدور از هرگونه انفعال و ارتجاع، حافظ آرمانها و میراث شهیدان و امام(ره) و مطیع ولایت و رهبرى نظام با دغدغه حل معضلات و مشکلات اقتصادى بر مبناى سیاستهاى اقتصاد مقاومتى و ظرفیتهاى علمى و فرهنگى و اقتصادى و سیاسى داخل که با شجاعت و غیرت در برابر زورگویان عالم راست قامت و استوار بایستد و تحت هیچ شرایطى کشور را به بیگانه نفروشد.
مجلس خبرگان رهبرى، مجلسى که علاوه بر آمادگى جهت کشف و تشخیص رهبرى و معرفى به تودههاى مردم، همواره به صورت شبکهاى قابل اعتماد در اقصى نقاط کشور حول چند محور، دغدغه مستمر و مداومى داشته باشد:
1. تبیین کننده منویات و ارشادات و راهبردها و سیاستهاى اعلامى و ابلاغى از سوی رهبر حکیم و فرزانه نظام
2. روشنگرى پیرامون جریانهاى معاند و مخالف نظام اسلامى
3. بازوى مشورتى در امور مختلف جامعه و کشور و پل ارتباطى فى مابین توده هاى مردم با رهبرى نظام
4. پشتیبانى و حمایت جدى و مؤثر از رهبرى نظام به ویژه مواضع و سیاستهاى ابلاغى از ناحیه معظم له
5. عمارگونه بودن و عمارگونه ظاهر شدن و عمل نمودن، چه آنکه عمار، مبانى فکرى و سیاسى را از مولا و مقتدایش
مى گرفت و چون راه را یافته بود، به عنوان سپرى براى ولایت و امامت امت، جلوتر از امام در برابر کجى ها و انحرافها وبدعتها موضع مى گرفت.
6. کم نمودن دغدغه هاى رهبرى و حتیالامکان برداشتن بارى از روى دوش رهبرى نظام.
به این امید که خروجى دو انتخابات بزرگ هفتم اسفند، به فضل الهى، استحکام و استمرار آرمانهاى انقلاب و نظام اسلامى و یأس و ناامیدى دشمنان ملت ایران باشد. انشاءالله.